دورهی اور سوم و سیمَشکی در ایلام
مترجم: شهرام جلیلیان
(حدود 2100 تا 1900 پ. م)
در آغاز سدهی بیست و یکم پیش از میلاد، سلسلهی سوم اور، دوباره میانرودان جنوبی را یکپارچه ساخت. در میانهی پادشاهی شولگی (2094-2047 پ.م.)، دومین پادشاه سلسلهی سوم اور، فرمانروایان این سرزمین سلطهی خود را در بیرون از سومر به سوی شمال و شرق گسترش دادند. جنگهای آنها در سال- نامها و در پارهای از کتیبههای یادبودی گزارش شدهاند (1) و روابط دیپلماتیک و سیاسی آنها در متنهای اداری سومری بازتاب یافته است.(2) هیچ گزارش روشنی که نشان دهد سومریها، شوش را گشوده باشند، به جای نمانده است، اما بدون تردید خوزستان در میانهی پادشاهی شولگی در سلطهی اور بوده است. متنهای ساختمانی و نذری به دست آمده از شوش فرمانروایی شولگی را در این شهر تأیید میکنند؛(3) چنان که متنهای اداری، از سی و چهارمین سال پادشاهی شولگی به بعد(4) از فرمانروایان فرمانبردار شهر شوش سخن میگویند و شاید از چهل و سومین سال پادشاهی او به بعد،(5) از اَدَمدون، یک مرکز ایلامی دیگر، احتمالاً در نزدیک شوش، نام میبرند. همچون دورههای پیشین، گُماشتگان سومری، دو لقب «فرمانروای شوش» و «نایب السلطنهی ایلام» را مورد استفاده قرار میدادند.(6)
با این همه، سلطهی شولگی در شوش، فرمانروایی تمام ایلام را به او نبخشید. حتا پیش از پیدایی فرمانروایان سومری در شوش، شولگی به دنبال پیوندهای دیپلماتیک با کوهستانهای پیرامون بود. هجدهمین سال پادشاهی شولگی، به یادبود دست یافتن یکی از دختران او به عنوان ملکهی مَرهَشی، که بدون تردید نتیجهی یک ازدواج سیاسی بود، نامگذاری شده است.(7) یک پیمان همانند دیگر، در سی و یکمین سال پادشاهی شولگی که به یادبود ازدواج یک دختر دیگر او با فرمانروای انشان نامگذاری شده است، انجام گرفته بود (8) و در چهل و هشتمین سال پادشاهی شولگی، پیوند ازدواج سیاسی دیگری بین دختر شولگی و یک فرمانروای باشیمی در حاشیهی فارس منعقد شد.(9) شکننده بودن چنین پیوندهایی از سال- نام سی و چهارمین سال پادشاهی شولگی، که به یادبود جنگی در انشان نامگذاری شده است، آشکار میشود.(10) در حقیقت، استفاده از فرمانروایان سومری در مراکز کوهستانی ایلام، شاید یک نوآوری سیاسی برای تأمین امنیت حمل و نقل، و پیش زمینهای برای سیاست جسورانهی تازهای در برابر حکومتهای کوهستانی ایلام بوده باشد؛ سیاستی که ابتکارهای دیپلماتیک را با به رُخ کشیدن سپاهیان سومری در هم آمیخت.
با آغاز پادشاهی اَمَر- سین (2064-2038 پ.م) جانشین شولگی، تمام خوزستان در سازمان ایالتی پادشاهی اور سوم گنجانیده شد. گزارشهای اداری سومری در شوش نگهداری شدند(11) و شهر شوش هم به دست یک مدیر کارآمد اداره میشد.(12) سال- نام هشتمین سال پادشاهی اَمَر- سین که جنگی در هوهنور را گزارش میدهد، نشان دهندهی آن است که همچون گذشته فعالیتهای نظامی در مرزهای شرقی وجود داشته است.(13) در گیرسو، که در آن زمان مرکز مهم ترانزیت کالای میانرودان برای ارتباط با شرق بود، اَرَد- نَنَ، فرمانروای گیرسو، عنوان «نایب السلطنهی بزرگ» (سوکَل مَح) را گرفت. در سالهای بعدی، او قدرت سیاسی فراگیری در بخشهای شرقی پادشاهی و مسئولیت ارتباطات با حکومتهای خودمختار در مرزها را به دست آورد.(14)
در دورهی پادشاهی شو- سین (2037-2029 پ.م.)، جانشین اَمَر-سین، بارها شاهزادگان- گویا شاهزادگان اور- شاید برای تازه گردانیدن پیمانهای پیشین، به انشان رفتند.(15) با این همه، در ششمین سال پادشاهی شو-سین، روابط بین اور و کوهستانهای شرقی تیرهگون شد. دستاورد نظامی چشمگیر پادشاهی شو-سین، یورشهایی به ایران غربی بود که در رونوشتهای بعدی کتیبههای او، یاد و خاطرهی این یورشها جاودانه شده است.(16) آماج این یورشها، سرزمینهایی بودند که در تاریخ سیاسی آیندهی ایلام و به ویژه در فروپاشی نهایی پادشاهی اور سوم نقش چشمگیری داشتهاند؛ به سخن دیگر، سرزمینهای سیمشکی، با پیشتاز بودن قلمرو زَبشَلی؛(17) سرزمین مردم سو و انشان.(18)
سال- نام هفتمین سال پادشاهی شو-سین، به گونهای فشرده و کوتاه رویدادهایی همچون پیروزی او در زَبشَلی را جاودانه ساخته است.(19) دوشادوش این گزارشهای جنگ در شرق، آجرهای کتیبه دار به دست آمده از شوش، گواه تداوم فرمانروایی شو-سین در خوزستان هستند.(20)
در سراسر دورهی اور سوم، پیوندهای ژرفی بین سومر و شرق وجود داشت. اسناد اداری سومری فراوانی به پیکهایی از شوش، ادَمدون، سابوم، مَرهَشی، هوهنور، سیمَشکی، انشان، سرزمینهای سو و دیگر بخشها اشاره میکنند.(21) به ویژه یادداشتهایی که متنهای «پیک» نام گرفته و از بایگانیهای اومّا و گیرسو (لاگاش) به دست آمدهاند، بسیار فراوانند. در این متنها جیرههای پرداخت شده به مسافران دولتی را که از میان همه سرزمینهای شرقی، مرکز ترانزیت کالا در گیرسو و پایتخت در اور میگذشتهاند، یادداشت شده است.(22) همچنین متنهای بایگانیهای گیرسو، جیرههای پرداخت شده به گروههایی از مردم را که «ایلامیها» یا «کوهنشینان» (NIM) دانسته شدهاند، گزارش دادهاند. از آنها بیشتر به عنوان کسانی سخن گفته شده است که از یکی از مراکز کوهستانی یا از سوی فرمانروای آن (گاه از شوش یا ادَمدون) میآمدهاند و در میان مقصدهایی در کوهستانها، دشت سوزیانا و میانرودان در رفت و آمد بودهاند. بدون تردید، چنین گروههایی، دستههای خانه به دوش جنگاوران و کارگرانی بودند که زیر قدرت فراگیر نایب السلطنه در لاگاش، در سرزمینهای کوهستانی ایلام برای کارگری، ایجاد امنیت و شاید فعالیتهای پادگانی گرد میآمدند و یا به مزدوری گرفته میشدند.(23)
این متنهای اداری، نام فرمانروایان محلی را در بخشهای گوناگون ایلام در خود گنجانیدهاند، اگرچه آگاهیهای بسندهای برای تاریخهای محلی به دست نمیدهند. اشارههای این متنها به فرمانروایان شهری برای نشان دادن این که وابستگی سیاسی این فرمانروایان به اور تا چه اندازه بوده، کم هستند. کتیبههای سومری مانند متنهای اکدی کُهن، همچون همیشه فرمانرواییهای شرقی را به چشم زیردستان یا دست نشاندگان خود نگریستهاند. در ازدواجهای سیاسی، اور معمولاً نقش نیرومندتر، یعنی دهندهی عروس را داشت. با وجود این، خود پیمانها و رویدادهای جنگی، خودمختاری سیاسی مهمی را در مرزهای زاگرس نشان میدهد. پارهای اسناد، به گروههایی از جنگاوران یا کارگران ایلامی از مردمان مراکز کوهستانی اشاره دارند که این خود پیوند تنگاتنگ فرمانروایان شرقی و دستگاههای اداری سومری را نشان میدهد. گرد آوردن این جنگاوران و کارگران، شناخته شدن برتری سیاسی اور، و البته نه ضرورتاً برتری قدرت آن را، به نمایش میگذارد. گفتنی است که در میان این گروههای ایلامی، کسانی که از شهرهای جلگهای، شوش و ادمدون باشند، بسیار کم شُمارند، و از سوی دیگر در بین شهرهایی که به اور «باج» میپرداختهاند، کسانی که از مراکز کوهستانی باشند، اندک هستند.(24) پارهای از متنهای اور سوم، همچون کتیبهی ساختمانی گودئا (نگاه شود به ص 42) بین «سرزمین شوش» و «سرزمین ایلام» تفاوت گذاشتهاند.(25) کوتاه سخن آن که، ایلام بزرگ در دورهی اور سوم، شامل منطقهای جلگهای بود که با ساختار استانی پادشاهی ایلام گره خورده بود، با هالهای از حکومتهای کوهستانی که پیمانهای سیاسی تغییرپذیر آنها، با شگردهای دیپلماتیک همیشگی به هم آمیخته شده بود.
توازن سیاسی در مرزهای شرقی، با جنگهای شو- سین آشفته شد، و در دورهی پادشاهی جانشین او، ایبی- سین (2028-2004 پ.م.)، با یورش ایلامیها که به از همپاشیدگی درونی پادشاهی اور پایان دادند، از هم گسیخته شد. در شوش، متنهایی که با سال- نامهای شاهانه تاریخگذاری شدهاند، از سومین سال پادشاهی ایبی- سین به دست آمدهاند.(26) پنجمین سال پادشاهی او، به یادبود ازدواج دخترش با یک فرمانروای زَبشَلی نامگذاری شده که شو- سین در هفت سال پیش، از پیروزی قطعی در جنگ با او سخن گفته بود.(27) نهمین سال پادشاهی ایبی- سین به یادبود جنگی در هوهنور نامگذاری شده است.(28) سال- نام چهاردهمین سال پادشاهی او نشان میدهد که هنوز جنگ به فراتر از پایتخت کشیده نشده بود. کلیشههای تاریخگذاری با واژههایی که در کتیبههای شاهانهی ایبی- سین بازگو شدهاند، ادعای پیروزی چشمگیر در شوش، اَدَمو و اوان را دارند.(29) هر اندازه که پیروزیهای ایبی- سین بتوانند این ادعاها را پذیرفتنی نشان دهند، باز هم تردیدی نیست که ده سال بعد، نیرویی از ایلامیها و مردم سو، سرزمین اور را به تصرف خود درآوردند. این جنگ در یک مرثیهی شاهانهی سومری به دست آمده از دورهی پادشاه ایسین، ایشبی- اِرا (2017-1985 پ.م؛ این تاریخ دورهی پادشاهی ایبی- سین را هم شامل میشود)،(30) گزارش شده است. غارتگری ایلامیها در سوگواریهای سومری و در پیشگوییهای تاریخی بعدی هم بازگو شده است.(31) به گزارش یادآوریهای ادبی بابلی کُهن، و اشارههای بابلی متأخر، خود ایبی- سین به انشان بُرده شد و در همانجا درگذشت.(32)
تاکنون متنهای سومری در گزارش تاریخی سدهی بیست و یکم پیش از میلاد، بیش از دیگر متنها بودهاند. گذشته از این، متنهای به دست آمده از شوش، نشانههایی از یک سنّت سیاسی بومی در ایلام را در خود نگاه داشتهاند که تا اندازهای همان فاصلهی زمانی، یعنی «سلسله»ی سیمَشکی را پوشش میدهند. لوحهی بابلی کُهن همانندی که از «دوازده پادشاه اوان» سخن میگویند، با فهرست دیگری از دوازده نام کوتاه شده، به عنوان «دوازده پادشاه سیمَشکی» پایان مییابد. در دورهای تازهتر، متنهای ایلامی متعلق به شیلهک- این- شوشینَک (حدود 1140 پ.م) در شُمار پادشاهان پیشین که پرستشگاههایی را در شوش ساختهاند، به سه نام از همان نامها اشاره دارند.(33) نکتهی مهمتر این است که اکنون کتیبههای همروزگار سه نفر از این پادشاهان به دست آمدهاند؛(34) یکی از این سه کتیبه، (35) با استفاده از لقب «پادشاه سیمَشکی و ایلام» گزارش فهرست بابلی کُهن را تأیید میکند.
این استفادهی همسان از جاینامها، همچون اشارهی پیشین شو- سین به «سرزمینهای سیمَشکی»، گویا نشان میدهد که سیمَشکی بیشتر به عنوان یک منطقه شناخته شده، تا به عنوان یک مکان جداگانه. موقعیت جغرافیایی سیمَشکی ناشناخته است و اگرچه معمولاً منطقهی خرم آباد به عنوان مکان سیمَشکی پیشنهاد میگردد،(36) در چشمانداز پراکندگی مکانهای هزارهی سوم و دوم پیش از میلاد، درّهی بروجرد میتواند گُمان بهتری برای موقعیت جغرافیایی سیمَشکی باشد.(37)
سه نام نخست در فهرست بابلی کُهن فرمانروایان سیمَشکی، یعنی گیرنَمِ، تَزیتَّ و اِپَرتی، در دیگر متنهای به دست آمده از شوش دیده نمیشوند.(38) با این همه، نام فرمانروایان بخشهای شرقی که با این سه پادشاه همنام هستند در متنهای اداری به دست آمده از دورهی پادشاهی اَمَر- سین و شو- سین به چشم میآیند: 1) در این متنها نام کیرنَمِ بدون لقب دیده میشود، اما در یک متن جداگانه از ششمین سال پادشاهی شو-سین، نام او همراه با نام فرمانروایان مَرهَشی و سو آمده است؛(39) 2) نام ایَبَرت، فرمانروای سو، در همان متن و متنهای دیگر از هفتمین سال پادشاهی اَمَر- سین تا ششمین سال پادشاهی شو- سین دیده میشود؛(40) 3) دَزیتِ همروزگار ایَبَرت در متنهای هشتمین سال پادشاهی اَمَر-سین و دمین سال پادشاهی شو- سین «مَردِ» انشان خوانده شده است.(41) چون دشمنان مهم شو- سین، در جنگهای شرقی او، سرزمینهای سیمَشکی، سو و انشان بودند و همین سرزمینها در شکست سالهای آیندهی شو- سین، به فرماندهی یک پادشاه سیمَشکی نقش داشتند، این همانندی در نامها نمیتواند اتفاقی باشد. گویا نویسندهی فهرست بابلی کُهن پادشاهان شوش، فرمانروایان همروزگار این منطقهها را به عنوان پیشینیان مهم و بزرگ پادشاهان سیمَشکیِ آیندهی شوش در فهرست خود گُنجانیده است(42) و در نتیجه احتمالاً تاریخ آغاز «سلسله»ی سیمَشکی به زودتر از 2030 پ.م. بازنمیگردد و سرانجام این که پادشاهیهای کوهستانی خودمختار با پیمانهای سلسلهای یا نظامی یکپارچه شده و در دورهای از کندوکاوهای سیاسی و نظامی سومر در ایران جنوب غربی، به چهرهی پادشاهی سیمَشکی خود را نشان دادهاند. در دورهی پادشاهی ایبی- سین، پادشاه اور و ایشبی- اِرا، پادشاه ایسین، پادشاهی ایلامی سیمَشکی، خوزستان را به سلطهی خود درآورد و با اور و ایسین به جنگ پرداخت و سرانجام او را به چنگ آورد.(43)
قطعههای پراکندهای از مرثیهای سومری که اندک زمانی پس از این رویدادها در بزرگداشت ایشبی- اِرا نوشته شده، به گزارش این جنگ میپردازد.(44) این مرثیه، کیندتو، ششمین پادشاه نام بُرده شده در فهرست بابلی کُهن پادشاهان شوش را به عنوان پادشاه ایلامی و فرماندهی یورش به سوی اور، و تا اندازهی زیادی به عنوان پادشاهی که شکست نهایی اور به دست او پایان گرفت، میشناساند.(45)
همزمانی بین کیندتو، ایبی- سین و ایشبی- اِرا، برای نشان دادن ترتیب زمان قطعی رویدادهای سلسلهی سیمَشکی اهمیت زیادی دارند. نام کیندتو و جانشینان او در اسناد گوناگونی دیده میشود، که البته در این نوشتهها تفاوتهایی دربارهی ترتیب زمانی پادشاهی آنها وجود دارد. فهرست بابلی کُهن (46) به ترتیب نام کیندَتو، ایدَدو (اوّل)، تَن- روهوراتیر، ابَرتی (دوم) و ایدَتو (دوم) را بدون اشاره به پیوند خویشاوندی پدر و فرزندی آنها با یکدیگر، به دست میدهد. متنهای شیلهک- این- شوشینَک، که از سدهی دوازدهم پیش از میلاد به جای ماندهاند،(47) از ایدَدو، پسرش تَن- روهوراتیر، و کیندتو پسر تن- روهوراتیر نام میبرند. کتیبههای ساختمانی به دست آمده از پادشاهان سیمشکی و مُهرهای کتیبهدار همروزگار و نقش مُهرها، از ایندتو- این- شوشینَک، پسر [بی]-ای-بی؛(48) تن- روهوراتیر، پسر ایدَدو؛ (49) و ایدَدو، پسر تَن- روهوراتیر(50) یاد میکنند. به احتمال زیاد، ترتیب زمانی پادشاهان سلسلهی سیمشکی در شوش، یعنی به دنبال هم آمدن نامهای کیندتو (حدود 2000 پ.م.)، ایدَدو اوّل/ ایندتو- این- شوشینَک، تن- روهوراتیر (حدود 1975 پ.م.)، و ایددو دوم (حدود 1935 پ.م.)(51) از متنهای همروزگار و فهرست بابلی کهن پیروی میکند، هرچند که شاید بریدگیهایی در ترتیب آمدن نام این پادشاهان وجود داشته باشد. در این بازسازی، بخش پایانی «سلسله»ی سیمشکی، در سدهی بیستم پیش از میلاد جای میگیرد.
گذشته از نشانههایی دربارهی ساخت پرستشگاه در شوش، کتیبههای همروزگار، گه گاه به لقبهای پادشاهان ایلامی اشاره دارند. اگرچه در متنهای متأخر متعلق به شیلهَک- این- شوشینَک از سیمشکیها به عنوان «پادشاهانی که نیاکان من بودند» (به ایلامی: sunkip uripupe) نام رفته است، در یک متن متعلق به خود ایندَتو، تنها لقبهای غیرشاهی «فرمانروای (ENSI) شوش» و «نایب السلطنهی (GIR.NITA) سرزمین ایلام» دیده میشود.(52) متنهای متعلق به تَن- روهوراتیر، او را «فرمانروای» شوش(53) خواندهاند و متنهای همسر تَن- روهوراتیر، از او به نام «بانوی بزرگ» (به سومری: nin.gu.la) سخن گفتهاند؛(54) متنهای متعلق به ایدَدو دوم هم او را «فرمانروای» شوش خواندهاند.(55) با این همه، در یک متن قطعه قطعه شدهی متعلق به تَن- روهوراتیر، از ایدَدو اول به عنوان «شاه» (LUGAL) سیمشکی و ایلام یاد شده است،(56) و این نخستین نشانهی روشن دربارهی شیوهای از فرمانروایی است که در سدههای بعدی تاریخ ایلام به خوبی تأیید شده است؛ شیوهای که در آن، ادارهی فراگیر همهی سرزمین ایلام و ادارهی محلی شوش، بین نسلهای به هم پیوستهی یک خانوادهی شاهی تقسیم شده بود.(57) از یک مُهر نوشتهی «ایمَزو، پسر کیندتو، پادشاه انشان»، اینگونه پیداست که شاید پادشاهان سیمشکی هم، شیوهی فرمانروایی چند مرکزی همانندی را به دست هموندانی از یک دودمان شاهی ویژه، برای بخشهای دورتری از سرزمین ایلام مورد استفاده قرار داده باشند.(58)
دیگر نشانهی ادعاهای سیمشکیها برای گرفتن عنوان و مقام پادشاهی، در دستهی کوچکی از الواح اداری به دست آمده از شوش به چشم میآید که با نام «سالی که در آن [یا: «سالی که پس از آن»] ایبَرَت پادشاه شد» تاریخگذاری شدهاند.(59) پژوهندگان در این مورد که آیا فرمانروای یاد شده در این کلیشهی تاریخگذاری، اِبَرتی اول یا اِبَرتی دوم از پادشاهان سیمشکی بوده و یا این که سوکَل مَح اِبَرَت میباشد، همسخن نیستند.(60) البته شیوهی املای نام پادشاه در این الواح، با حرف نویسیهای دورهیاور سوم همانندی دارد (61) و در یکی از متنها نشانهای که معرف خدایی بودن است، همراه با نام اَیبَرت آمده است،(62) که این خود به خوبی با املای نام نخستین پادشاه سیمشکی، یعنی «گیرنَمِ» (d. Gi-ir-na-am-me) در فهرست بابلی، و با یک نقش مُهر نوشتهدار متعلق به ایددو دوم(63) و بیش از همه، با شیوهی خدا انگاری پادشاهان اور سوم همانندی دارد.(64)
این نشانههای همانندی در شیوههای پادشاهی بین اور و ایلام، بدون تردید نشانهای از شرایط تاریخی آن زمان میباشد؛ پس از فروپاشی اور، ایلام به فرماندهی پادشاهان سیمَشکی، به عنوان یکی از پادشاهیهای جانشین اور، درگیر کشمکش برای گرفتن مُرده ریگ پادشاهان این سرزمین شد. پیوندهای بین ایلام و میانرودان، گاه با جنگ و گاه با صلح ادامه یافت.
در یک متن سومری به دست آمده از دوازدهمین سال فرمانروایی ایشبی اِرا (2017-1985 پ.م.) پادشاه ایسین، به پیروزی او در ایلام اشاره شده است،(65) و سیزدهمین سال پادشاهی او هم به یادبود یک شکست دیگر ایلامیها و مردم سو نامگذاری شده است.(66)
این کشمکشها که تاریخ آنها به پیش از تاخت و تاز ایلامیها در اور باز میگردد، در پیشگوییهای تاریخی دورهی بابل کُهن هم بازگو شدهاند.(67) سال- نام بیست و دومین سال پادشاهی ایشبی- اِرا به یادبود بیرون راندن ایلامیها از اور نامگذاری شده است که احتمالاً به نابود ساختن یک پادگان به جای مانده از ایلامیها، بعد از گشوده شدن شهر او در ده سال پیش اشاره دارد.(68) اشارههایی به «نامههایی از انشان»(69) به یک ازدواج بین دختر پادشاه و کارگزاری با نامی که گویا ایلامی است،(70) و اشاره به فرستادگانی که با همراهان خود از سوی کیندتو و شاید ایدَدو آمدهاند، نشانههای ابهام آلودی از پیوندهای کمتر ستیزه جویانهی بین اور و ایلام هستند.(71)
شو- ایلیشو (1984-1975 پ.م.) جانشین ایشبی- اِرا در ایسین، بازگرداندن پیکرهی مقدس نانا، خدای مهم شهر اور را از انشان گزارش داده و یاد آن را گرامی داشته است، که البته متنهای موجود در این مورد هیچ اشارهای به جنگ نمیکنند.(72) تقریباً در همان زمان، در میانرودان شمالی، فرمانروای (ENSI) اَشنونا در دیاله، مِ- کوبی، دختر خود را به همسری تَن- روهوراتیر، پادشاه شوش درآورد. کتیبهی ساختمانی مِ-کوبی که در شوش پیدا شده، نام و لقب پدر و شوهر او به دست میدهد.(73) تهدیدی که این همپیمانی سلسلهای را برای ایلامیها سودمند نشان داد، شاید در کتیبههای اَنوم-موتابی، فرمانروای (GIR.NITA) دِر (بدرهی امروزی) بازتاب یافته باشد، چرا که او برای پیروزیاش در ایلام، انشان و سیمَشکی و همپیمان شدن با برهشی به خود میبالد.(74) در دورهی پس از شو- ایلیشو هم، ایسین خواهان هم پیمانی با شرق بود؛ ایدین- داگان (1974-1954 پ.م.) جانشین شو- ایلیشو، مَتوم- نیاتوم دختر خود را به همسری یک پادشاه انشان درآورد و نخستین سال پادشاهی ایدین- داگان به یادبود این رویداد نامگذاری شده است.(75)
از این هنگام به بعد، منابع نوشتاری میانرودان برای چهل سال، یعنی تا دورهی پادشاهی گونگونوم (1932-1906 پ.م.) پادشاه لارسا، دربارهی ایلام کاملاً خاموش هستند. سومین و پنجمین سال پادشاهی گونگونوم، به ترتیب برای جنگ با سرزمینهای شرقی ایلامی، باشیمی در کرانهی جنوب شرقی خوزستان یا در کرانهی فارس و جنگ با انشان در کوههای فارس نامگذاری شدهاند.(76) تنها رویداد سال- نام ششمین سال پادشاهی گونگونوم که در یک لوحهی به دست آمده از شوش گزارش شده است،(77) یک میان پردهی پادشاهی میانرودانی را در شوش پیشنهاد میدهد، اگرچه سلطهی دیرپای چنین پادشاهیای چندان پذیرفتنی نیست.(78) از دیدگاه ترتیب زمانی رویدادها، میتوان پنداشت که رخنهی نظامی فراگیر گونگونوم در ایلام، انگیزهای برای دگرگونی سیاسی در ایلام بود که این خود، یک پایان- و یا دست کم یک دگرگونی بنیادی- را برای سلسلهای سیمشکی به دنبال آورد.(79)
هجده سال بعد، سپاهیان ایلامی دوباره در همپیمانی با زمبیا (1836-1834 پ.م.)، پادشاه ایسین، در میانرودان بسیار فعال شدند. در سال- نام پنجمین سال پادشاهی سین- ایکی شَم (1840-1836 پ.م.) پادشاه لارسا، یک شکست سپاهیان همپیمان گزارش شده است.(80) با وجود این، در این زمان بود که در ایلام، یک آرایش سیاسی تازه، یا به سُخن دیگر پادشاهی سوکَل مَحها زاده شد.
پینوشتها
1. Edzard, AfO 19 (1959-60), 1-32; Civil, JCS 21 ("1967", published 1969), 24-38; Sjoberg, JCS 24 (1972), 70-73; Sollberger and Kupper, IRSA (1971), 152F., 157F.
2- روی هم رفته نگاه شود به:
Fish, MCS 4 (1954), 78-105; MCS 5 (1955), 1-26; Jones and Snyder, Sumerian Economic Texts (1961), 280-310; Hallo, "Ensi"s of the Ur III Dynasty" (1953); Goetze, JCS 17 (1963),1-31.
3. Scheil, MDP 2 (1900), 82; MDP 4 (1902), 8; MDP 6(1905), 20f.; mecquenem, RA 47 (1953), 79-82; M. Lambert, RA 64 (1970), 70f.; cf. Hallo, HUCA 33 (1962), Sulgi 6, 12, Iv.
برای توصیف شولگی به عنوان یک فاتح نمونهی ایلام در ادبیات بعدی میانرودان نگاه شود به: Borger, BiOr 28 (1971)
4. Thureau-Dangin, RTS (1903), 329.
5. Legrain, Le temps des rois d"Ur (1912), 384; Goetze, JCS 17(1963), 16; cf. Edzard and Farber, Rép. géog. 2 (1974), 3-5; cf. Michalowski, ZA 68 (1978), 38ff.
6. Cf. M. Lambert, JA 267 (1979), 30.
7. Schneider, AnOr 13(1936), 14; Edzard and Farber, Rép. Géog. 2(1974), 127; cf. Sollberger, AfO 17 (1954-56), 10ff.; Goetze, Iraq 22 (1960), 151ff.; Kienast, JCS 19(1965), 54; Rollig, RIA 4/4-5 (1975), 283.
8. Schneider, AnOr 13 (1936), 15; Sollberger, AfO 17 (1954-56), 10ff.; Goetze, Iraq 22(1960), 151ff.; cf. Michalowski, JAOS 95(1975), 716-719.
9. Steinkeller, ZA 27(1983), 241 and n. 16.
10. Schneider, AnOr 13(1936), 15; Sollberger, AfO 17 (1954-56), 10ff.; Goetze, Iraq 22 (1960), 151ff.; cf. Michalowski, JAOS 95(1975), 716-719.
11. Scheil, MDP 10 (1908), nos. 125, 126; MDP 28 (1939), nos. 424, 454, 467; cf. Steve et al., IA 15 (1980), 87, 133.
12. Hallo, JNES 15 (1956), 220-225; cf. Kutscher, RA 73 (1979), 81f.
13. Schneider, AnOr 13 (1936), 28; cf. Edzard and Farber, Rép. géog. 2 (1974), 76ff.; M. Lambert, JA 267 (1979), 33.
گویا شکلگیری باشیمی به عنوان یک ایالت در این زمان رُخ داده است:
Steinkeller, ZA 72 (1982), 242 and n. 17.
14. Sollberger, AfO 17 (1954-56), 37; Goetze, JCS 17 (1963), 9; Wilcke, ZA 60 (1964), 64f.; Sollberger and Kupper, IRSA (1971), 163 contrast M. Lambert, JA 267 (1979), 36.
15. Virolleaud, ZA 19 (1905-06), 384f.=Virolleaud and Lambert, Tablettes économiques de Lagash (1968), 46a; cf. Michalowski, JAOS 95(1975), 716, n. 8.
16. Poebel, PBS 5 (1914), 68; Edzard, AfO 19 (1959-60), 4-32; Civil, JCS 21("1967", published 1969), 24-38; Sjoberg, JCS 24 (1972), 70-73.
17. Edzard, AfO 19 (1959-60), 9:4, corrected by Kraus, AfO 20 (1963), 154; cf. M. Lambert, JA 267 (1979), 35.
18. Sjoberg, JCS 27 (1972), 71 ii 30;
به سنجیده با اشاره به «باج انشان» در:
Poebel, PBS 5 (1914), 68 15-15; Edzard, AfO 19 (1959-60), 2, n. 26.
19. Schneider, AnOr 13 (1936), 34f.
20. Scheil, MDP 4 (1902), pl. 1, no. 5, pl. 18 no. 1; MDP 10 (1980), 12; MDP 2 (1900), 56, 82; Vallat, DAFI 11 (1980), 135.
21. Cf. Edzard and Farber, Rép. géog. 2 (1974), s. vv.
22. Jean, RA 19 (1922), 1-44; Goetze, JNES 12 (1953), 114-123; Fish, MCS 4(1954), 78-105; MCS 5 (1955), 1-26; Jones and Snyder, Sumerian Economic Texts (1961), 280-310.
23. Cf. Goetze, JNES 12 (1953), 116; Jones and Snyder, Sumerian Economic Texts (1961), 299-301; Fish, MCS 5 (1955), 1-26; Sollberger, TCS 1(1966), 114; M. Lambert, IA 6(1966), 39.
با این همه، ترجمه کُلی «دستههای خانه به دوش سربازان» تا اندازهای گمراه کننده است، چرا که: 1) شیوههای سربازگیری ناشناختهاند؛ ایلامیها به عنوان کسانی که از سوی یک فرمانروای محلی آمدهاند، معرفی شدهاند و به نظر میرسد که گُماشته شده باشند، تا این که به مزدوری گرفته شده باشند؛ 2) گذشته از جیرهی اندک، از پرداخت دستمزد به آنها یاد نشده است؛ 3) پارهای از «ایلامیها» آشکارا به عنوان کارگران کشاورزی کار میکردهاند. بسنجید با:
Salonen, Agricultura Mesopotamica [1968], 166f.
24. Cf. Michalowski, ZA 68(1978), 48f.
25. Sigrist, Revue biblique 86(1979), 240: 4f. =Scheil, RA 14(1917), 181f.;
برای اشارهی متفاوت به شوش و ایلام به سنجید با: Vallat, Suse et I"Elam (1980)
26. Jacobsen, JCS 7(1953), 38.
27. Sollberger, AfO 17(1954-56), 43f.; Edzard, Rép. géog. 2(1974), 242; cf. M. Lambert, JA 267(1979), 38.
28. Sollberger, RIA 5/1-2 (1976), 6; contrast Reiner, RA 57 (1963), 173f.
29. Sollberger, RIA 5/1-2 (1976), 6: Gadd et al., UET 1(1928), 289; Sollberger and Kupper, IRSA (1971), 157.
30. Van Dijk, JCS (1978), 189ff.
31. Gadd and Kramer, UET 6/1 (1963), 124: 30-36; Falkenstein, WO 1/5 (1950), 377-384; Edzard, Die "Zweite Zwischenzeit" Babyloniens (1957), 50; Kramer, Iraq 25 (1963), 171f.; Wilcke, Das Lugalbandaepos (1969), 33f.; Wilcke, ZA 60(1970), 65ff.; Kramer, in Ancient Near Eastern Texts, Pritchard ed., 3rd ed. (1969), 611ff., Rutten RA 35 (1938), 43.
32. Weidner, MAOG 4 (1928-29), 236; Jacobsen, JNES 12 (1953), 182f.
33. Konig, EKI (1965), nos. 48 §2, 4§8a §3, 39a-c II.
34. Scheil, MDP 2 (1900), 69, 72; MDP 4 (1902), 9; MDP 10 (1908), 13; MDP 14(1913), 26f.; Sollberger
35. Scheil, MDP 14 (1913), 26.
36. Hinz, CAH 1/2 (1971), 654; Kupper, Iraq 31(1969), 24-27.
37. Young, JNES 28(1966), 228ff.; cf. Edzard and Farber, Rép. Géog. (1974), map;
بسنجید با واله، که مکانی در کرمان را پیشنهاد میدهد: Vallat, Suse et l"Elam (1980), 9. میروشجی مکانی در جنوب شرقی خوزستان را پیشنهاد می دهد: Miroschedji, RA 47(1980), 138.
38- با این همه دربارهی ابرتی/ ابرت در شوش بسنجید با: W.G. Lambert, Iraq 41(1979), 40.
39. Jacobsen, Cuneiform Texts in the National Museum, Copenhagen (1939), 6, no. 7: 8: cf. Hinz, CAH 1/2 (1971), 657; W. G. Lamber, Iraq 41 (1979), 39; Van Dijk, JCS 30(1978), 204.
40. Cf. Edzard and Farber, Rép. géog. 2(1974), 172ff.
برای همسانی رسمی میان نامهای ایبرت و ابرتی/ ابرت بسنجید با:
Gelb, Hurrians and Subarians (1944), 102; W. G. Lambert, Iraq 41(1979), 39f.
41. Genouillac, Babyloniaca 8 (1927), pl. vii, no. 30:3 (Da-zi! (text: GI)-te); Keiser and Kang, BIN 3 (1971), 477.
42- بسنجید با: W.G. Lambert, Iraq 41 (1979), 40
43. Stolper, ZA 72(1982), 42-56.
44. Van Dijk, JCS 30(1978), 189ff.; cf. Civil apud Carter, Elam in the Second Millennium B.C. (1971), 22.
45. Cameron, HEI (1936), 57ff.
بسنجید با بازسازی تاریخی در: Van Dijk, JCS 30(1978), 199ff. هینتس، هوتران- تپتی را به عنوان شکست دهندهی اور پیشنهاد میدهد: Hinz, CAH 1/2 (1971), 659; RIA 4/6-7 (1975), 527 نام هوتران- تپتی در فهرست بابلی کُهن نام پادشاهان دیده نمیشود، با وجود این در متنهای شیلهک- این- شوشینک. (Scheil, MDP 24[1933], 385) به عنوان یک نیای فرمانروایان شناخته شدهی سیمشکی از او یاد شده است. این ناهمداستانی در منابع، دست کم نسبت به تفسیر فهرست بابلی کُهن نام پادشاهان به عنوان یک فهرست دارای ترتیب تاریخی کامل هشدار میدهد.
46. Scheil, RA 28(1931), 1ff. = MDP 23(1932), iv.
47. Konig, EKI (1965), nos. 48 §2, 48a §3, 48b §3.
48. Scheil, MDP 6(1905), 16ff.; Thureau-Dangin, SAKI (1907), 180f.
49. Scheil, MDP 14(1913), 26ff.; Amiet, MDP 43 (1972), no. 1675.
50. Sheil, MDP 2(1900), 69; MDP 10(1908), 13; MDP 14(1913), 28f.; Thureau-Dangin, SAKI (1907), 182f.; Amiet, MDP 43 (1972), no. 1677.
51- بسنجید با: Hinz, RIA 5/1-2 (1976),28 پایگاه و موقعیت زمانی ابرتی دوم، نهمین پادشاه سیمشکی در فهرست بابلی کُهن، هنوز مورد گفتگو است. هیچ متنی از شوش به روشنی پادشاهی یک ابرتی، پیشتر و متفاوت با ابرت سوکل مح را نشان نمیدهد. اگر چنان که اکنون گمان میرود، ابرتی دوم سیمشکی، نه تنها یک هم نام ابرت سوکل مح، که خود وی بوده باشد:
(W.G. Lambert, Iraq 41 [1979], 38f.; Stolper, ZA 72 [1982], 55)
آنگاه ابرتی/ ابرت، یک همروزگار بزرگتر ایددو دوم، شاید از یک شاخهی متفاوت از خاندان فرمانروایی بوده، و فهرست بابلی کهن، در بخش پایانیاش در مقایسه با یادکرد سیمشکیهای پیشین، نباید به عنوان یک فهرست زمانی دقیق تفسیر شود.
52. Scheil, MDP 6(1905), pl. 5: 2-6.
53. Scheil, MDP 2(1900), 80f.; MDP 4(1902), 9: MDP 14(1913), 24:10f.; Sollberger and Kupper, IRSA (1971), 257f.; Amiet, MDP 43 (1972), no. 1675.
54. Amiet, MDP 43 (1972), no. 1676.
55. Scheil, MDP 2(1900), 69: 5f., 72:5; MDP 14 (1913), 27:5f., Sollberger and Kupper, IRSA (1971), 258; Amiet, MDP 43 (1972), nos. 1677, 1678.
56. Scheil, MDP 14 (1913), 26:4.
57- برای کُهنگی پنداشته شدهی این رسم در ایلام بسنجید با:
Hinz, CAH 1/2 (1971), 649ff., 659ff.; CAH 2/1 (1973), 257ff.; RE (1964), 57; Nagel, RIA 4/4-5 (1975), 353.
58. Amiet, MDP43(1972), 210, cf. no. 1679; Nagel, RIA 4/4-5 (1975), 353; M. Lambert, RA 66 (1972), 70.
یک گواه کُهنتر چنین رسمی، در یک متن اداری سومری به دست آمده از ایسین، که تاریخ سیزدهمین سال پادشاهی ایشبی ارا (2002 پ.م.) را دارد، دیده میشود. این متن از فرستادگانی با همراهان آنها، از سوی کیندتو و ایددو نام میبرد: Crawford, BIN 9[1954], 382 هرچند این نامها با لقبها یا جاینامها همراه نیستند، یکسانی آنها با سیمشکیهای همروزگار همنام، بسیار پذیرفتنی است. اگر این شناسایی درست باشد، آنگاه فرمانروایان بعدی در فهرست بابلی کُهن، تا اندازهای همروزگار با همدیگر بودهاند و آنها همزمان، اما نه جداگانه با ایسین همپیمان بودهاند.
59. Shceil, MDP 23 (1932), nos. 291, 292, 295-302, 305.
60. Cameron, HEI (1936), 62; cf.W.G. Lambert, Iraq 41(1979), 40; Hinz, CAH 2/1 (1973), 260.
از نظر اقتصادی و ترتیب زمانی، پذیرفتنیتر است که این الواح را به دومین ابرتی، همین فرمانروای سیمشکی در فهرست بابلی کهن نسبت دهیم و این ابرتی را هم با نخستین ابرتی سوکل مح، یک چهره به شمار آوریم. به سنجید با: Stolper, ZA 72 (1982), 55.
61. De Meyer, Symbolae Bohl (1973), 294.
62. Scheil, MDP 23 (1932), 292: 6.
63. Amiet, MDP 43 (1972), no. 2326.
64- استفاده از نشانهی خدایی هم از نسبت دادن یک مُهر استوانهای نوشتهدار W.G. Lambert, Iraq 41[1979], 15, no. 42 به همسر همان ابرتی/ ابرت که نام او در الواح آمده، پشتیبانی میکند.
65. Crawford, BIN 9(1954), 152: 4-7; Edzard, Zweite Zwischenzelt (1957), 62.
66. Falkenstein, ZA 49 (1949), 75; Kienast, JCS 19(1965), 53.
67. Goetze, YOS 10 (1947), 45 v 5f.; Goetze, JCS 1 (1947), 262f.; Rutten, RA 35(1938), 43; cf. Edzard, Zweite Zwischenzelt (1957), 64.
68. Crawford, JCS 2 (1948), 13-19; Kienast, JCS 19(1965), 49f., 53; cf. Edzard, RIA 5/3-4 (1977), 174.
69. Crawford, BIN9 (1954), 302: 2-4. (یازدهمین سال پادشاهی)
70. Ibid., 438: 21-24. (دوازدهمین سال پادشاهی) Rollig, RIA 4/4-5 (1975), 283 به سنجید با:
71. Crawford, BIN 9 (1954), 382:8-14.
72. Gadd et al., UET 1 (1928), 100:8-10; Sollberger and Kupper, IRSA (1971), 172; cf. Edzard, Zweite Zwischenzeit (1957), 56f.
73. Scheil, MDP 2 (1900), 80f.; MDP 4 (1902), 9; MDP 14 (1913), 24f.; Sollberger and Kupper, IRSA (1971), 257f.; of. Edzard, Zweite Zwischenzeit (1957), 72; Rollig, RIA 4/4-5 (1974), 284.
74. King, CT 21 (1905), 1 91084; Speleers, RIAA (1925), 4: Edzard, Sumer 15 (1959), 26, no. 12; Jacobsen, AJSL 44 (1927-28), 261ff.; Sollberger and Kupper, IRSA (1971), 251f.; 4; Kupper, JCS 21 ("1967", published 1969), 124; von Soden, AHw, 972a; Steinkeler, ZA 72(1982), 239.
یک کلیشه تاریخگذاری در الواح شوش، جنگی در زمان یکی از سیمشکیها را جاودانه ساخته است؛ مکان این جنگ ناشناخته است: Dossin, MDP 19[1927], 123, 124.
75. Kienast, JCS 19 (1965), 54; Goetze, JCS 19 (1965), 56; Owen, JCS 24(1971), 17ff.
76. Groneberg, Rég. Géog. 3 (1980), 18, 39; Unghad, RIA 2 (1938), 155; Van Dijk, JCS 30 (1978), 197.
77. Scheil, MDP 10 (1908), 124.
78. Edzard, Zweite Zwischenzeit (1957), 101; RIA 3/9 (1971), 699ff.; cf. Hinz, CAH 1/2 (1971), 661.
79. Cf. Cameron, HEI (1936), 66; Stolper, ZA 72(1982), 56.
80. Kraus, JCS 3 (1951), 20.
استولپر، ماتیو ولفگانگ، (1389) تاریخ ایلام، ترجمه شهرام جلیلیان، تهران: توس، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}